حجت المهدی فراق و وصال بدون نغمه غزلی صاحب الزمانیمحسن حنیفی

وجود، ثانیه ثانیه در تو فانی شد
طلیعه ی غزلی صاحب الزمانی شد

برای دیدنت ای آفتاب در پس ابر
قنوت پنجره ها غرق ندبه خوانی شد

نگاه چله نشین کسی به آینه خورد
که پای عهد خودش ماند و شمعدانی شد

به جز ظهور تو در مُلک طور جلوه نبود
اگر چه روزی این دیده "لن ترانی" شد

برای اینکه "حسین بن روح" تو باشیم
دعا برای فرج لطف کرد و بانی شد

عقیق، خون جگر خورد و در رکاب تو ماند
"اویس" خانه ی تو "سید یمانی" شد

نگاه خیس شهیدی دو خط عریضه نوشت
به چاه میکده ات داد و آسمانی شد

خوشا به ندبه ی "أین الحسین" وقت سحر
که سوی کرببلا رفت و جمکرانی شد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]