فاطمه الزهرا هجوم به خانه وحی زمزمه از پا تا سرم سوخترضا تاجیک

همه اراذل شهر / دارن هيزم ميارن
پشت در ازدحامه
يه مرد پيدا نميشه / كه بگه نانجيبا
اين خونه ى امامه
آتيش داره * به در كشيده ميشه
نفس زدن زهرا * داره شنيده ميشه
بارون مثل * ابر بهار گرفته
اى واى چه جاى بدى * اين ميخ قرار گرفته 2
اى واى مادر اى مادر جوونم ...

 

بابام با دست بسته اس / من همه ى وجودم
از پا تا سرم سوخت
اى واى من چى ديدم / شعله كشيد به صورت
صورت مادرم سوخت
هرچى سعى كر*د اما به زحمت افتاد
خم شد پاهاشو پيش * يه مشت بى غيرت افتاد
اى واى اى واى * دل غرق اضطراب شد
عباى بابا واسه * مادرمون حجاب شد 2
اى واى مادر اى مادر جوونم ...

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]