رو پاى عمه خوابيده
سِفت چادرش رو چسبيده
خواب بود كه افتاد و جا موند
معلومه خيلى ترسيده
دختر ظريفه / گرسنَشه نحيفه
زجرِ بى انصاف / نگفت تنش ضعيفه
يه ضربه - با سيلى - يه ضربه پا زد
موهاشو - گرفت و - كشيد بالا؛ زد
شبيهِ - مغيره - چه بى هوا زد
بخواب لالايى / مياد بابايى ۲
مى سوزه چشم گريونش
هيچ كس نميره قربونش
رخت و لباساشم پارهست
ديگه چى مى خوان از جونش
خيلى عزيزه / همه ميگن مريضه
دندون توو اين سِن / چه طور ميشه ميريزه
شب و روز - زدن چون - بابا نداره
كسى هم - نميگه - گُنا نداره؟
يتيمى - همينه - "چرا" نداره
تنش كبوده / گناش چى بوده ۲