ای که در عَبدِ خدا بودن، "عظیم" ات خواندهاند
در مقامِ لطف، آقایِ "کریم"ات خواندهاند
از گدایانِ قدیمم، که نگاهم کردهای
بودهام سر به هوا که سر به راهم کردهای
در هوایت دست لطف ذوالمَنَن، حس میشود
وَز نسیمِ کویِ تو، بویِ حَسَن، حس میشود
آشنایم با تو، ای که آشنایی با دلم
گوشهی صحن و سرایت، بوده عمری منزلم
نسل در نسل تو دارد نور انوار علی
مدح تو بس که ولیالله را هستی، ولی
خادمانت را ملائک دستهدسته خادمند
زائرانت در حریمت کربلا را زائرند
تو ز نسلِ مجتبایی و حرم داری، ولی
بیحرم ماندهست در شهر نبی، جان علی