علی المرتضی ضربت خوردن نوحه عالى اعلىرضا تاجیک

عالى اعلى، والى والا، مظلوم على جان
امشب رها شد، فرقش دوتا شد، مظلوم على جان
با چشمانى كه چون درياست
بى تاب ديدن زهراست
غريب آقا على
على جانم ۳ علی

 

در فكر رفتن، افتاده امشب، با قلب بی تاب
فزت و رب الكعبه مى خواند، در بين محراب
امشب از لحظه ى افطار
شد بى قرار روى يار
غريب آقا على
على جانم ۳ علی

 

غربت كشيده، تهمت شنيده، اين مرد تنها
از امت خود، خيرى نديده، غريب دنيا
الوداع گويد او بر لب
اى بيچاره دل زينب
غريب آقا على
على جانم ۳ علی

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]