حسن المجتبی ولادت بدون نغمه حا و سین‌ و‌ نونرضا قاسمی

نازل شده به دفتر ما «حا و سین‌ و‌ نون»
بارانِ وحی، آمده با حا و سین‌ و‌ نون
درگیرِ لکنت است، زبانِ فرشتگان
شد «عین‌ و را و شینِ» خدا حا و سین‌ و‌ نون
گفتیم، اسم اعظمِ پروردگار چیست ؟!
درجا ندا رسید، که «یا حا و سین‌ و‌ نون»
ما هر چه خواستیم، نوشتند، «مستجاب»
چون خوانده‌ایم، قبلِ دعا حا و سین‌ و‌ نون
حالا که گفته‌اند، به عشقش نفس بزن
باید «حسین» دم شود و بازدم «حسن»

ما سائلانِ دست، به دامان گرفته‌ایم
کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم
از قطره‌های آبِ وضویت، همیشه آب -
- از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم
ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم
دارو برای نسخه‌ی درمان گرفته‌ایم
وقتِ سلوک، از لبِ دکّانِ اهلِ ذکر
ذکرِ «حسین جان» و «حسن جان» گرفته‌ایم
از لحظه‌ای که در به درِ در زدن شدیم
موقوفه‌ای برای حسین و حسن شدیم

وقتی بساط مستی‌مان جور می‌شود
نامت شراب می‌شود انگور می‌شود
«حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت
«سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود
ما بی‌نوا و نان و نوا «نون» نام توست
با گفتن از تو روزی‌مان نور می‌شود
رحمی کن و نقاب بزن؛ دارد آفتاب
از شدت درخشش تو کور می‌شود
نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند
از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند

موسی همین که گفت «حسن جان» کلیم شد
با لقمه‌های علمِ تو لقمان حکیم شد
عیسی شفا گرفت و مسیحا شد و سپس
در چارمین حریمِ شفایت مقیم شد
جبریل، با بهانه‌ی وحی آمد و نشست
از عشقِ آب و دانه‌ی تو "یاکریم" شد
حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست
از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد
روزی هزار شکر، در این خانه نوکریم
انت‌الکریم، ابن‌کریم و اخ‌الکریم

ای واژه‌ی سکوتِ پر از حرف؛ امام صبر !
ای آنکه ریختند، به کام تو جام صبر
ای پِی کننده‌ی شترِ فتنه‌های شوم
ای ذوالفقارِ خسته میان نیام صبر
وقتی نمازِ راهِ علی در قعود بود
برپا نگاه داشتی‌اش با قیام صبر
یک داستان نوشته‌ام از زندگانی‌ات
با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر»
ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا
باید تو را نوشت، جلودارِ کربلا

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]