علی الرضا ولادت بدون نغمه مجلس شمس الشموسمهدی نظری

به گفته های موثق روایت است اینجا
نفس کشیدن مان هم عبادت است اینجا
به کاسه و به کف دست اکتفا نکنید
که رود و چشمه نه، دریای حاجت است اینجا
بیا به مجلس شمس الشموس و نیت کن
که بودن تو یقینا زیارت است اینجا
بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه، شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی، اوج عزت است اینجا
رسیده ام‌ به حرم با دو چشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گر که تو باشی گدا نمی ماند
تو سفره پهن کنی، بی نوا نمی ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
نقاره خانه ی تو بی صدا نمی ماند
اگر نگاه خودت را بگیری از عالم
بجان فاطمه حاجت روا نمی ماند
اگر که نام تو را آشنا صدا بزنیم
کنار نام تو نام آشنا نمی ماند
میان اینهمه زائر که در کنار تواند
کسی نرفته به کرببلا نمی ماند
تو چشمه ای، تو زلالی، تو مثل بارانی
امام هشتمی و پادشاه ایرانی

تو آنکه در دل هر دل سپرده محبوب است
مرا بخر که در این سینه قلبم آشوب است
نمک بریز ز چشمت، بکن نمک گیرم
که پای سفره چشم تو رزق من خوب است
خدا علی و علی هم علی، تو هم که علی
چقدر نام علی در حرم طلاکوب است
فدای صحن و سرایت، فدای ایوانت
بهشت هم دم ایوان طلات مجذوب است
چقدر شان تو بالاست هر کسی از دور
سلام هم بدهد، زائر تو محسوب است
ز کار شیخ بهایی دو عالم حیرانند
فقط ز لطف تو بوده اگر که اعجوبه ست
شنیده ام که به او گفته ای که تابه ابد
گناهکار نیاید حرم کجا برود؟!!!

به روی شانه ات آقا عبای سلطانی ست
فدای لحن صدایت شوم که قرآنی ست
به حوض آب و به فواره ی حرم سوگند
که چشمهای من اینجا همیشه بارانی ست
شکوه کوه و بلندای عرش و فرش و زمین
ز قد و قامت گلدسته ی تو بالا نیست
ز گنبد و حرمت خوب می شود فهمید
که این حرم همه اش کار دست ایرانی ست
بدون شک فقط از  لطف چشم تو بوده
که سایه سر من رهبری خراسانی ست
تو میرسی دم جان دادن همه آنجا
گواه گفته ی من پیر مرد سلمانی ست
چه خوب ذکر تو را وقت مرگ می گیریم
همه به پای تو سر می نهیم و می میریم

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]