چشمامو میبندم خودم و توو قم می بینم
روبروی اون ضریح با شکوه می شینم
خودمو تو لابه لای زائرا جا میکنم 2
سفره این دلم و پیش بی بی وا میکنم 2
فاطمه معصومه 2
خورشید از طلای گنبد تو جون می گیره
ماه توو آسمون از کرمت توون می گیره
خادم گوشه ای از صحن و سرات میکائیله 2
کفش داریات همه زیر نظر جبرائیله 2
فاطمه معصومه 2
پرواز می کنم گاهی به قم گاهی خراسان
کرده دل من هوای زعفرون و سوهان
بین شهر قم و مشهد شده آینه بندونی 2
شده بر پا یک دهه بزم صفا و مهمونی 2
فاطمه معصومه 2