داره میاد
صدای پای مردی که باز
عاشقونه با سوز و گداز
روی لبشه راز و نیاز
داره می ره که فدایی بشه تو نماز
سی ساله که غمش _ غم فاطمست
سی ساله که دمش _ دم فاطمست
سی سال یاد قد _ خم فاطمست ۲
یه عمره، اشک چشماش، می باره، دونه دونه
تموم، روضه ها رو، یه عمره، که می خونه
نگاهش، اما امشب، به سمت، آسمونه ۲
ای وای ای وای/ شکسته شد فرق مرتضی
والله والله/ تهدمت ارکان الهدی
میشه تموم
شبایی که با غم ها گذشت
دنیایی که بی زهرا گذشت
حالا نفسای آخره
دیگه روزای غریبی مولا گذشت
سی ساله که غمش _ غم غربته
سی ساله قاتلش _ جهل امته
دردش جماعت _ بی بصیرته ۲
شکسته، فرق مولا، با ضرب، تیغ اعدا
ولی دا،ره می خنده، می گه الحمدلله
چه روزایی شمردم، برا دیدار زهرا ۲
ای وای ای وای/ سرش شکسته تا ابروها
والله والله/ تهدمت ارکان الهدی
وقتی حسن
داره میاره این پیکرو
می بره تا خونه حیدرو
دوباره داره یادش میاد
روزی که تو کوچه ها میاورد مادرو
یاد غروبی که _ غرورش شکست
وقتی که مادرش _ رو زمین نشست
یاد جسارت _ بی حیای پست ۲
می گه حیدر که طاقت، نداره، دختر من
شکاف، زخم و خون و، ببینه، رو سر من
ببینه، غرق خونه، تموم، پیکر من ۲
اما یک روز/ میبینه زینب تو کربلا
بین دشمن/ سر حسینو رو نیزه ها