ماه رمضونه اما، دل بیقراره آقا
مهمونی بی وجودت، صفا نداره آقا
این روزا که دلامون، بوی خدا گرفته
حس میکنیم که از ما، دل شما گرفته
آخه چقد غریبی، مگه یکی دو روزه
هزار و اندی ساله، دلت با غم می سوزه
هزار و اندی ساله، تنهات گذاشتیم آقا
مارو ببخش هوای، تو رو نداشتیم آقا
برای دیدن تو، چقد ترانه گفتیم
تو رو ندیدیم! آخه، برا شما نگفتیم
ما تشنه ی جمالت، نه، تشنه ی سرابیم
دل تو رو شکستیم، مستحق عذابیم
برام دعا کن آقا، ای آبروی روزه
پرونده مو می بینی، بازم دلت می سوزه
چرا توی بیابون، خیمه زدی عزیزم
بیا به خونمون تا، هستیمو پات بریزم
کجا عبادت من؟!!! کجا عبادت تو؟
کجا این عبد عاصی؟!!! کجا زیارت تو؟
ولی دلم توو روضه، یکم به تو شبیه
دست دلم دخیل، شیش گوشه ی ضریحه
با تشنگی روزه، دلم میشه هوایی
یاد ما باش غروبا، وقتی که کربلایی
نذر تو کردیم هر شب، اشک روونِ روضه
انگار یکی دوباره، داره می خونه روضه
روضه ای که برا اون، خون گریه کردی هر شب
دم غروبی بستن، دستای عمه زینب
〰〰〰
دلا رو روو برا کن، ای نفست مسیحا
بیا که ختم بشه این، قصه ی بی کسی ها