فاطمه الزهرا شام غریبان زمزمه شفا گرفت مریضمعبدالله باقری

شفا گرفت مریضم ، رو گُلم آب میریزم
امشب دیگه راحت میخوابه
شب سیاهِ دنیاس ، وقت عروج زهراس
حیدر دیگه خونه خرابه ۲
صبورم اما / امشب دل من / آروم نمیشه
آشوبم آشوب / چون کار غسلش/ تموم نمیشه
پهلوش شکسته / پرش شکسته / ابروش شکسته
قلبش شکسته / سرش شکسته / بازوش شکسته

 

دستم به کار نمیره ، صبح داره میشه، دیره
وقتْ کمه واسه سوگواری
حالا توو این گیر و دار ، لج کرده با من انگار
خون لخته ی یه زخم کاری ۲
این مرد تنها / با این همه غم/ چه جور بسازه
هی آب غسل و / هی آب غسل و / هی خون تازه
زخماش و با اشک / شمردم امشب / چندین و چندبار
تموم زخماش / یک طرف امّا / امون ز مسمار

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]