فاطمه الزهرا بستر زمزمه مگه که سیری از منعبدالله باقری

مگه که سیری از من !؟ ، که رو میگیری از من
چند وقته کم حرف شدی خانوم
هر وقت که دیدم ای یار ، پشت نقاب و دستار
بارون می باری آروم آروم ۲
از اشک چشمام / بخون چه جوری / دلم میلرزه
دنیا رو بی تو / دیگه نمیخوام / حتی یه لحظه
یه روز نباشی / حتی خیالش / برام عذابه
نرو که بی تو / فاتح خیبر / خونه خرابه ؛ آه ؛ خونه خرابه

 

هر دو تامون جوونیم ، نُه ساله هم زبونیم
چه زود تنهام میذاری بانو
مگه تو دوست نداری ، بچه هایی که داری
از آب و گِل درآری بانو ۲
همش به حیدر / میگی که کمتر / فکر و خیال کن
دارم میمیرم / جون حسینت / من و حلال کن
بخاطر من / شدی زمینگیر / برات بمیرم
هم خوردی سیلی / هم نعل* شمشیر / برات بمیرم ؛ آه ؛ برات بمیرم

 

*در کتاب دلائل الامامه از ابی بصیر نقل است ، که امام صادق علیه السلام فرمودند :
وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنفُذَ مَولی الرَجُلِ(دومی) لَکَزَها بِنَعلِ السَّيفِ  بِأمرِه فَأسقَطَ مُحسِناً وَ مَرِضَت مِن ذلکَ مَرَضاً شَدیداً

* نَعلُ السَیف : آهنی است که در انتهای غلاف شمشیر وجود دارد برای اینکه وقتی شمشیر از غلاف بیرون کشیده می شود ، غلاف تعادل خود را دور کمر شخص حفظ کند .

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]