فاطمه الزهرا شام غریبان زمزمه دلتنگ بغض و، نفس زدنهاترضا تاجیک

من چطورى خاک بريزم - روى صورتت عزيزم
بى تو ديگه تنها بين - مردمِ على گريزم
مگه توو پيرى، تو پا گذاشتى؟
آخه عزيزم، سنى نداشتى
اون شب گفتى كه براى / زينب آرزوها دارى
دستش رو شب عروسيش / دست دامادت بذارى
زهرا ياور جوونم ۴

 

از صداى گريه ى تو - ديگه شكوه اى ندارن
ديگه مردم سر راحت - به روى زمين ميذارن
دلتنگتم من، دلتنگ اشكات
دلتنگ بغض و، نفس زدنهات
دست شوهرت مى لرزه / زهرا من خودم رو باختم
اى كاش من به جاى تابوت / واست بارگاه ميساختم
زهرا ياور جوونم ۴

 

يكى نيست بگه به زينب - چرا اينقدر بى قرارى
تو بايد اشک چشاتو - برا كربلا بذارى
يه روز مى بينى، توو قتلگاهى
جز آه حسرت، ندارى راهى
جاى مادرت عزيزم / بوسه مى زنى به رگهاش
ميگى وقت سر بريدن / به تو آب مى دادن اى كاش
جانم اى حسين مظلوم ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]