رقیه سادات شهادت زمزمه از کوه غصّه هامعبدالله باقری

پلکای زخمیتو / به روی من وا کن
مقتلِ سیّارم / من و تماشا کن
من و تماشا کن / مسافر خسته
دسته گُلِ زجرِ / یه چشمم و بسته
راستی بابایی! - یادم رفت بگم - چی شد بی خبر رفتی؟
رباب که نبود - چطور با اصغر - تنهایی سفر رفتی؟

 

از کوه غصّه هام / میخوام بگم یه کم
اگه الان نگم / پس کِی باید بگم ؟
به باغ بی عمو / رنگ خزون زدن
عمّه رو توی شام / پیر و جوون زدن
با تازیانه - ما رو واردِ - مجلس شراب کردن
بغض غدیر و - بغض خیبر و - تسویِه حساب کردن

 

بستر من خاکه / بالش من سنگه
برای آغوشت / بدجور دلم تنگه
خرابه، روز، آتیش / خرابه، شب سرده
خوابم نمیبره / سینه پُر از درده
آخه کابوسِ - مجلس یزید - تو خوابْ سراغم میاد
با چوب که میزد - دیدم دندونت - توو تشت طلا افتاد

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]