ماه منیرم منو تنها نذار
روی دل من تو بیا پا نذار
سر روی خاکِ داغِ صحرا نذار
(عباس من 2 ) 2
تنِ تو جوشنه یا که نیزه زاره
جیگرِ من شده مثل مشک پاره
کنار تو اگه جون بِدَم جا داره / جا داره
کس و کارِ من پاشو سقا / علمدار من پاشو سقا 2
تیرِ سه شعبه توی چشمت نشست
راه نِگاتو خونای لخته بست
تا تو شکستی کمر من شکست
(عباس من 2 ) 2
تو رو همرنگِ بازوی زهرا کردن
عمودِ آهن و رو سرت جا کردن
گره ی ابروت و آخرش وا کردن / وا کردن
کس و کارِ من پاشو سقا / علمدار من پاشو سقا 2
خاک مصیبت میریزه رو سرم
بینِ دو راهی گیرم آب آورم
پیش تو باشم یا بِرَم در حرم
(عباس من 2 ) 2
نمونم پیکرِ تو به غارت میره
بمونم خیمههامو شرر میگیره
دختر من زیرِ دست و پا میمیره / میمیره
کس و کارِ من پاشو سقا / علمدار من پاشو سقا 2