فاطمه الزهرا بستر واحد كنار بسترت مادراکبر خلیفه

پاشو مادر حسين تو / پريشون حال و بی تابه
پاشو مادر حسين تو گمونم تشنه ى آبه
كنار بسترت مادر / ببين از غصه دلخونه
پاشو مادر حسين تو داره مرثيه ميخونه
غريب و تنها
ميشم اسير خنجر دشمن / مادر جدا ميشه سرم از تن
واويلا
غريب و تنها
پيكر من كه بی رمق ميشه / مصحف تو ورق ورق ميشه
واويلا
وا اُمّاه   مادر


ميون بسترت هستی / چرا به فكر پيراهن
چرا داری همش ميگی حسين من حسين من
به فكر رفتنی اما / ميخونی با دل مضطر
تو ميشی بعد من پرپر حسينم ای گل مادر
غريب مادر
كنار قتلگاه ميری از حال / غرق به خون ميوفتی توو گودال
واويلا
غريب مادر
ميزنی دست و پا زير دشنه / ميكشنت با لبای تشنه
واويلا
مولانا   یا حسین

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]