شب هشتمه از جوون میگن شب هشتم از خاک و خون میگن
شب هشتم از قلب بابایی که باغش رو کردن خزون می گن
توی مسجد، موذن ها، به یاد اکبر اذون می گن 2
کسی که میشه خونجگر سخته / تو باغی بیوفته شرر سخته
شهید داده ها این و می دونن / واسه بابا داغ پسر سخته 2
شب جووناس، دلا کربلاس، آخه شب ناله لیلاس
علی اکبر 4
یه بابای پیرِ جوون مرده یه گوشه تو میدون زمین خورده
واسه بردن شبه پیغمبر عبای پیمبر رو آورده
یه اکبر داد، ولی حالا، هزار اکبر با خودش برده 2
صدا زد علی جان پاشو بابا / توو لشگر ببین عمه رو حالا
همه با صدا گریه ارباب / صدا خنده هاشون میرفت بالا 2
شده خون گیسوت، شکسته ابروت، زده کی نیزه ش رو به پهلوت
علی اکبر 4