رقیه سادات شهادت زمینه با ضرب سیلی نازم رو خریدنرضا رسولی

یه دختر گوشه ی، خرابه با نوا
واکرده سفره ی، دلش رو ای خدا
میخونه درد و دلاش و با باباش    میگه توو گوش بابا از غصه هاش
میگه از زخم دست و پاش
بابایی/ نبودی غنچت و از ساقه چیدن
بابایی/ با ضرب سیلی نازم رو خریدن 2


بابا سوخته موهات، ببین سوخته موهام
لب تو خونیه، نمیدید کاش چشام
نمیدیدم کاش زخمای رو سرت    نمیدیدم کاشکی که نیست پیکرت
بمیره واست دخترت
بابایی/ نبودی و امونم و بریدن
بابایی/ با ضرب سیلی نازم رو خریدن 2


نشون دادم که من، نوه ی حیدرم
پای حفظ حجاب، شبیه مادرم
اگر چه از داغت زار و مضطرم         اگر چه خاکی شد بابا معجرم
ندید هیچکس موی سرم
بابایی/ تا اینکه از لبام علی شنیدن
بابایی/ با ضرب سیلی نازم رو خریدن 2

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]