((زبانحال حضرت علی اکبر با دشمن))
من علی/ هستم و می دونم/ کینه دارید شما از غدیر
هر چقدر/ عقده به دل دارید/ ببارید نیزه و تیغ و تیر 2
حرومیا، تمسخرِ، نگاهتون سمت کیه؟
ارباً اربام، کردید دیگه، هلهله تون برا چیه؟
میخندید به، اشک بابام، نامردا این چه رسمیه؟
((زبانحال امام حسین علیه السلام))
اومدم/ حرفی بزن اکبر/ شنیدم که صِدام میزدی
خوش صدا/ حرفی بزن بابا/ ولدی ولدی ولدی 2
وقتی رفتی، سمت میدون، یاد پیغمبر افتادم
حالا با دیدن سرت، به یاد حیدر افتادم
زخم پهلوت و که دیدم، به یاد مادر افتادم
چشماتو/ به روی من وا کن/ مگه از بابا دل بریدی؟
سرو من/ هیچ میدونی که من/ پیر شدم تا تو قد کشیدی؟ 2
همه لشگر، حاتم شدن، سفره شون قدر این صحراس
دست و دل با، زی شون فقط، خیرات و بزم نیزه هاس
تیکه های، جیگرمه، که رو زمینِ کربلاس