دو سرباز سردار زینب دو عاشق دو دلدار زینب
دو جان بر کف راه سلطان عالم دو رزمنده دو یار زینب
به سرها شور، ولی را دارند
به سینه عشقِ، علی را دارند
اباعبدالله 4
من از غصه ات بی قرارم تو هستی اخا هر چه دارم
دو سرباز دلداده خواهر تو فدایت، مهِ شام تارم
مزن دست رد،به رویم آقا
که نام زهرا، بگویم آقا
اباعبدالله 4
نما یا اخا رو سفیدم نکن جانِ من! نا امیدم
بود افتخارم که در راهت آقا بگویم که امِّ الشهیدم
غم تو آقا، نصیب زینب
تو هستی تنها، حبیب زینب
اباعبدالله 4