كُلُّ خيرٍ فی باب الحسين صلِّ علی اصحابِ الحسين ۲
يا نِعمَ الحَبيب يا نِعمَ الامير
شاه كربلا دستم را بگير
مولانا حسين ۴
آمد ارباب با نگاه ترش آورد همره علی ِ اصغرش ۲
شد عالم خبر با سوز جگر
آمد حرمله با تير سه پر
كی باور كنم كه خون خدا
كنده قبر او پشت خيمه ها
مولانا حسين ۴
آمد ارباب مست از عطر سيب غرق غربت اين امير غريب ۲
اينجا روی خاک پرپر ميشود
بين قتلگاه بی سر می شود
اينجا خواهرش زار و مضطرش
بوسه می زند روی حنجرش
مولانا حسين ۴