محمد الجواد ولادت بدون نغمه دلگیر تر از سینه‌ی تنگم قفسی نیستمحمد بختیاری

دلگیر تر از سینه‌ی تنگم قفسی نیست
در خانه‌ی تنهایی من همنفسی نیست
تنهاتر از این بی‌كس دلمرده كسی نیست
من یكسره فریادم و فریادرسی نیست
در حسرت آغاز بهار است كویرم
***
وقتی كه به موی تو مسیر دلم افتاد
صدها گره‌ی كور سرِ مشكلم افتاد
شور لب تو بر بدن ساحلم افتاد
صد شكر كه در خانه‌ی تو منزلم افتاد
در پیچ و خم عشق تو در آمده پیرم
***
آغاز بهار است صدای قدم تو
جنگل شدم از آب و هوای قدم تو
سر می‌دود از شوق برای قدم تو
چشمان مدینه شده جای قدم تو
از هرچه به غیر از قد و بالای تو سیرم
***
جان همه‌ی شهر به گیسوی تو بسته است
نان همه بر همت بازوی تو بسته است
بند دل عیسی به دم هوی تو بسته است
طاقی است دل ما كه به ابروی تو بسته است
با دست تو ورز آمد از آغاز خمیرم
***
با آمدنت ختم شده غصه‌ی بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا
شد بسته در تهمت بی‌پایه و بی‌جا
مبهوت شد از ذره‌ای از علم تو یحیی(یحیی بن اكثم)
گفتی كه من از طایفه‌ی علم غدیرم
***
خورشید شدی ساقی این نور علی شد
نوری نبوی آمد و منشور علی شد
آتش خودِ حق بود ولی طور علی شد
تأكید به مستی شد و انگور علی شد
از عقل جدا شد سرِ این كوچه مسیرم
***
حرف از علی و آینه‌ها شد چه بجا شد
دستم پُر باران دعا شد چه بجا شد
غم ، پشت سرم آبله‌پا شد چه بجا شد
این شعر فقط صرف خدا شد چه بجا شد
از شعله‌ی این راز گُل انداخت ضمیرم

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]