علی النقی شهادت بدون نغمه هر چند روزی ام بجز این ابر غم نشدمحمد بختیاری

هر چند روزی ام بجز این ابر غم نشد
شکر خدا که سایه ی این ابر، کم نشد

جان میدهم به گوشه ی چشمی که ابرویش
جز ذوالفقار با احدی هم قسم نشد

تصویر سامرای تو را بوسه ای زدم
گفتم که غم به یاد تو بیرون کنم ولی
غم با مرور خاطره، شد بیش و کم نشد

این قبله خانه ای که نه، بتخانه بود و بس
جز با ولایت تو حرم محترم نشد

باید بریزد از عرق شرم بر زمین
این آسمان که در غم تو زیر و بم نشد

بغض خیال راه گلوی مرا گرفت
می رفت تا که مرگ کند فارغم، نشد

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]