علی النقی شهادت بدون نغمه جز با ولایت تو حرم محترم نشدمحمد بختیاری

هر چند روزی ام بجز این ابر غم نشد
شکر خدا که سایه ی این ابر، کم نشد
 
جان میدهم به گوشه ی چشمی که ابرویش
جز ذوالفقار با احدی هم قسم نشد
 
تصویر سامرای تو را بوسه ای زدم
گفتم که غم به یاد تو بیرون کنم ولی
غم با مرور خاطره، شد بیش و کم نشد*
 
این قبله خانه ای که نه، بتخانه بود و بس
جز با ولایت تو حرم محترم نشد
 
باید بریزد از عرق شرم بر زمین
این آسمان که در غم تو زیر و بم نشد
 
بغض خیال راه گلوی مرا گرفت
می رفت تا که مرگ کند فارغم، نشد
*****
* این کار برای اولین بار در غزلی از علیرضا بدیع دیده شد،بعد در شعری از استاد محمد کاظم کاظمی دنبال شد و به جهت زیبایی و رساندن مضمون در قالبی جدید، در این اثر استفاده شد.
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]