رقیه سادات شهادت واحد سبک: من بفدای حرمتمحمد علی نوری

سبک: من بفدای حرمت

عصر عاشورا ، دختر زهرا ، در ید اعدا ، وای من بابا  
      خاک این صحرا ، بوی خون می داد ، خیمه ها می سوخت ، عمه جون می داد
بابا کجایی که ببینی دختر تو            شد بین ویرونه شبیه مادر تو
من الذی ایتمنی/ تو هستی منی / باور نمیکنم / تو بابای منی

کنج ویرونه ، گریه می کردم ، کار من گشته ، ناله ها هر دم
بین این صحرا ، بی کس و تنها ،محو چشمامی ، روی نی بابا
رقیه مات سر بابا روی نیزه           از گریه های بی امون داره می لرزه
بابا شدم بی حوصله/ به پایم آبله/  شده قاتل من/  نگاه حرمله

بین نامحرم، کاروان غم، مانده بر جانم ، داغ این ماتم
تو امام من، من فدای تو، جان دهم بابا ، من برای تو
بابا ببین که از غم تو پیر پیرم           از بس زدن منو دیگه دارم می میرم 
بابا بیا که خسته ام /ز پا نشسته ام/ مثه مادر تو/ پهلو شکسته ام

محمد علی نوری


دریافت فایل
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]