علی المرتضی شهادت زمزمه من دگر یـاری ندارمسید محسن حسینی

ای چاه کـوفـه من دگر یـاری ندارم
ای چـاه کـوفه من طرفـداری ندارم
من درغم و در نـاله ام  ،  ای وای ای وای
دادم زکف من لاله ام  ،  ای وای ای وای
زهرای هجده ساله ام  ،  ای وای ای وای
افتاده ام از صبروتاب  ،  ای وای ای وای
شد بسته دستم باطناب  ،  ای وای ای وای
هستم سلام بـی جواب  ،  ای وای ای وای
******
ای چاه کوفه غیرچشم ترندارم
ای چاه کوفه من دگرسپرندارم
درموجی ازغمها منم  ،  ای وای ای وای
تنهـاتـراز تـنهـا منم  ،  ای وای ای وای
عـلی بـی زهرا منم ـ ای وای ای وای
دشمن پناهم را گرفت  ،  ای وای ای وای
او تکیه گاهم را گـرفت  ،  ای وای ای ای
از من سپاهم را گرفت  ،  ای وای ای وای
******
ای چاه کوفه یارمجروحم جوان بود
یار جـوان من کـمان تر از کمان بود
من جسم خسته شسته ام  ،  ای وای ای وای
من چشم بستـه شسته ام  ،  ای وای ای وای
دست شکستـه شسته ام  ،  ای وای ای وای
از دیـده خون افشانـده ام  ،  ای وای ای وای
حـدیث غم را خـوانـده ام  ،  ای وای ای وای
او رفــتـه و مـن مـانـده ام ، ای وای ای وای

سید محسن حسینی


دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]