موسی الکاظم شهادت زمینه گشته وقت رهاییاحسان جاودان

هنگام وداع با ناله شده      گویی غم دل صد ساله شده
غرق محنم این ثانیه ها         هستم به خدا دلتنگ رضا
گشته وقت رهایی از دست زنجیر/ با دست تقدیر/ سر شد شب من
دارم شوق پریدن سوی مدینه/ از زهر کینه/ خون شد لب من
وای وای خَلِّصني يا رَب 2

روشن شده دل در این ظلمات   یارم نشده جز صوم و صلات
بودم شب و روز در حال سجود    شد همدم من از اهل یهود
بین زندان غمها شد پیکرم زخم/ از بس که بی رحم/ زد تازیانه
از بغض کینه ی خصم رفته قرارم/ چشمان تارم/ دارد نشانه
وای وای خَلِّصني يا رَب 2

دنیای غمم این آخر کار                بارد نظرم چون ابر بهار
بی و تابم و زار در وقت سفر   شد نذر حسین این اشک بصر
می خوانم من دوباره از کربلا و/ از سر جدا و/ از تیغ و دشنه
دارم بر سینه داغِ یک قتلگاه و/ دست سیاه و/ لبهای تشنه
وای وای خَلِّصني يا رَب 2

احسان جاودان
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]