زینب کبری ، حسین الشهید کاروان اسرا نوحه الهی بمیرم ز غربت عمه ی سادات (شام)رضا تاجیک

الهی بمیرم ز غربت عمه ی سادات
غرورش شکسته به پشت دروازه ی ساعات
شهر شام و همه ی رنج دنیا
خوانده زینب با نگاه چون دریا
کلُّ یومٍ عاشورا 2
وای؛ زینب زینب 3


هجومی ز آتش به جان این قافله افتاد
چه گویم ز دود عمامه ی حضرت سجاد
وای از این غم وسط موهایش سوخت
پای طفلی پیش دیده هایش سوخت
سینه ی شیدایش سوخت 2
وای؛ زینب زینب 3


نشسته زنی در کنار گهواره ی خالی
ببین روضه خوانده برای کودکی خیالی
تیر خود را نانجیب یکباره زد
تیر به قلب پدر بیچاره زد
موج خون فوّاره زد 2
وای؛ زینب زینب 3

 

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]