دلم شد اسیر تلاوت قرآن تو
شدم من مسلمان ز برکت چشمان تو
صد مسیحا شده سرگردان تو
مومنم از اثر ایمان تو
جان من قربان تو 2
حسین یابن الزهرا 3
بگو که چه دستی سر از تن پاکت جدا کرد
بگو که چگونه سر تو را به نیزه جا کرد
تا دم صبح عطر مویت می بویم
من سخن ها با نگاهت می گویم
سر و رویت می شویم 2
حسین یابن الزهرا 3
رسیدی در این دیر وزیده شد عطر نسیمت
الهی بمیرم برای طفلان یتیمت
دستشان را دیده ام بین زنجیر
لاله های خرد و کوچک اما پیر
وای از این شام دلگیر 2
حسین یابن الزهرا 3