محمد المصطفی رحلت زمینه خدا يارت بابا!احسان جاودان

چرا ديگه چشمات نداره عمق محبت   بابا
پيچيده تو خونه دوباره باز بوي غربت  بابا
مدينه مي مونه بي تو در غصه و حسرت بابا
آخه باباجون  يه روز خوش نديدي
برات بميرم        چقد بلا كشيدي
چقدر تو طعنه     از دشنما شنيدي
واي؛ باباي دلخونم    واي؛ بي سر و سامونم
واي؛ از غمت محزونم
****
نگاهي كن از عرش اومده روح الامين باز  بابا
ميكنه ببين بهر من همدرديش و ابراز بابا
آره گمونم ديگه شده لحظه ي پرواز بابا
بدون مادر     آرزوهام تو بودي
به جون زهرا خاطره هام تو بودي
بابا پناهِ  همه غمام تو بودي
واي؛ نرو اي دلدارم       واي، بي كس و بي يارم
واي؛ از غمت مي‌بارم
***
فاطمه ي من غصه نخور، غمزده بابا!   زهرا!
كه ديگه ميشم راحت از اين غصه ي دنيا  زهرا!
تموم غمم بهر توِ از شب فردا  زهرا!
بدون كه ياسم   با روي خون و كبود
كمون و خسته  ميون آتيش و دود
پيشم عزيزم مياي دوباره تو زود
واي؛ اي امون از فردا          واي؛ مي ريزن نامردا
واي؛ خدا يارت بابا

احسان جاودان


دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]