زینب کبری ، حسین الشهید کاروان اسرا زمینه ، زمزمه من و خیل اسرا (کوفه)رضا تاجیک

برادر من شدی قاری قرآن     نظر بینداز ای امید اسیران
بخوان نوای «أَم حَسِبتَ» برادر   برای این خلق بی دین و بی ایمان
نظر کن ای برادر    به اضطرار خواهر
منو این طوفان بلا    منو این  خیل اسرا
تو می روی پشت سرتو زینب   شده سپر بر دختر تو زینب
همیشه ذکر خواهر
حسین غریب مادر
 

میان این کاروان ارغوانی        دگر شدم دلسیر از این زندگانی
دو دیده فرزندانت را می بندم     دمی که گرم بوسه بر خیزرانی
شدند سوار اسیران    به ناقه های عریان
شده ام راضی به قضا     نظری ای خون خدا
غم همه عالم به دل افتاده    که کوفه بر طفلت صدقه داده
همیشه ذکر خواهر
حسین غریب مادر

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]