محمد المصطفی بعثت بدون نغمه ز انواری که تابان است امشبسید رضا موید

ز انواری که تابان است امشب
حرا آیینه بندان است امشب
حرا آن غار متروک زمانها
تجلیلگاه قرآن است امشب
حرا آن غار دور افتاده از شهر
زشوکت قبله جان است امشب
حرا هر قلبه سنگش نقش قبریست
که همچون اشک لرزان است امشب
حرا سر برده در دامن نداند
که خورشیدش به دامان است امشب
زخورشیدی که او دارد به دامان
جهانی نور باران است امشب
زاعجازی که او دارد پیاپی
حرا مبهوت و حیران است امشب
شروع عصر ناب حق پرستی
طلوع ماه ایمان است امشب
حرا آن معبد مأنوس احمد
زنور وحی رخشان است امشب
حرا طور تجلی هست و او را
امین وحی مهمان است امشب
به مأموریتی جبریل تا أرض
روان از سوی یزدان است امشب
بکف لوحی زاسرار الهی
به لب آیات رحمان است امشب
که این آیات بر خوان یا محمـــد
باسم ربک الأعلی محمـــد

سيد رضا مؤيد
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]