زینب کبری - - -- - -زمينه - شهر کوفه- - -

زينب تو  بي قراره  روي ناقه  محمل سواره
برادر جان پاي نيزه  مثه بارون غربت مي باره
به خدا که  همه ي اميدم صداته    روي نيزه اشک تو برا بچه هاته
اي برادر  به سوي سه ساله چشاته
عزيز من جون همه عالم فداته  عزيز من روضه خون تو خود خداته
حسين حسين براي نگاهت مي ميرم
حسين حسين  مي کني تماشا اسيرم

زناي کوفه روي بوما  همه با سنگ سنگر گرفتن
مرداي کوفه  جلو چشمام همه سب حيدر گرفتن
توي گوشم  ترانه ي پير و جوونه   اين روزا تو خاطرات زينب مي مونه
پاي نيزه  به خدا پره قطره خونه
سکينه گفت کي خارجي مارو مي دونه    نيگا کنيد بابا داره قرآن مي خونه
حسين حسين براي نگاهت مي ميرم
حسين حسين  مي کني تماشا اسيرم

رضا تاجیک
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]