حسن المجتبی شهادت نوحه بيا زينب ببين شدم حاجت رواسید محسن حسینی

بيا زينب ببين شدم حاجت روا      طبيب درد من شده زهر جفا
سحر شد شام تارم ـ خزاني شد بهارم ـ گره وا شد ز کارم
   غريبم من غريب       غريبم من غريب
* * * * * * * * * *
بريزد خون دل ز چشمان ترم     گرفتم آتش از جفاي همسرم
تماشا کن تماشا ـ که من افتادم از پا ـ ببين حال حسن را
غريبم من غريب         غريبم من غريب    
* * * * * * * * * *
ندارم جز اجل کسي يار و حبيب    ميان خانه ام غريبم من غريب
شده صبح وصالم ـ اجل گريد به حالم ـ مدينه کن حلالم
غريبم من غريب         غريبم من غريب    
* * * * * * * * * *
اگر در سينه ام نمانده يک نفس    حديث کوچه را نگفتم من به کس
ميان کوچه مادر ـ شد چون لاله پرپر ـ ز خون شد ديده ام تر
غريبم من غريب         غريبم من غريب

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]