مسلم بن عقیل - - -- - -نوحه دو طفلان مسلم(ع)- - -

خزان شد ـ خزان شد  گلهاي باغ مسلم  شد تازه داغ مسلم
آنـهـا دگـر نفـس نـدارند
دور از وطن جان مي سپارند
**************
الهي ـ الهي ـ دو چشمشان شد زمزم ـ که ديده در اين عالم
به اشگ ميهمان بخندد            دو دست ميهمان ببندد
**************
الهي ـ الهي ـ هر دو به حق پيوستند ـ بار سفر را بستند
بر لبشان درياي خون است
انـا ا لـيـه راجـعـون است
**************
الهي ـ الهي ـ مادر نشسته تنها ـ چشم انتظار گلها
جز چشم از خون تر ندارد
از حـالـشان خـبـر ندارد
گريان به آنها آفتاب است
پيکرشـان کنـار آب است

سيد محسن حسيني
به اين سبك خوانده مي شود
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]