فزت و رب الكعبه كوفه وفا نداشتي
بار غم و به ولله بر دلمن گذاشتي
پر ميكشم تا آسمون بي كسي
مردم از اين غصه بي همنفسي
اي امون از دنياي دون قفسي
يا اشباه الرجال 3 و لا رجال
بار غم و به ولله بر دلمن گذاشتي
پر ميكشم تا آسمون بي كسي
مردم از اين غصه بي همنفسي
اي امون از دنياي دون قفسي
يا اشباه الرجال 3 و لا رجال
فزت و رب الكعبه خسته ام از زمونه
تنها انيس من بود گريه هاي شبونه
اي واي از اون طعنه ها و زخم زبون
ديده شده مثل دلم كاسه ي خون
تيرگيها ديگه ز من برده امون
يا اشباه الرجال 3 و لا رجال
فزت و رب الكعبه كوفه خدانگهدار
آتيش و خون مسمار كوچه خدانگهدار
شرح غمام بيشتره از صد تا كتاب
دنيا فقط داشته برام رنج و عذاب
مونده روي دستام هنوز رد طناب
يا اشباه الرجال 3 و لا رجال
احسان جاودان