موسی الکاظم شهادت زمینه عزیز زهرارضا تاجیک

عزيز زهرا  تو کنج  زندان  بي سر و سامون
ميون غمها  چشاش گرفته   نم نم بارون
با دل محزون  محبس هارون  قتلگاهش شد
تازيانه ها   مونس جان و   سوز آهش شد
واي واي واي  امون از اين دل 2
باب الحوائج    موسي بن جعفر

جوون زهرا  پير شد تو زندان  تو غل و زنجير
بعد يه عمري    چشم انتظاري   شد ز جونش سير
ناسزا گويد    سندي شاحک   روبروي او
تو شب غربت  هجرت راحت  آرزوي او
واي واي واي  امون از اين دل 2
باب الحوائج    موسي بن جعفر

بارون غصه   تو چشم عالم   داره مي ريزه
عاقبت اين  مه خدايي  بس غم انگيزه
 جسم عطر آگين  تخته ي چوبين غربت آقا
  اين دل شيدا  نوحه ي زهرا  آه و واويلا
واي واي واي  امون از اين دل 2
باب الحوائج    موسي بن جعفر

رضا تاجيک
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]