رقیه سادات - - -- - -سفير حسين عليه السلام- - -

دشمنان نقشه کشيدند و تفکر کردند
تا مرا در به در و غرق تأثّر کردند

کي گذارم که شود نقشه ي آنان عملي
گرچه بسيار درين باره تدبّر کردند

مي‌کنم زير و زبر دولت پوشاليشان
تا که بر عکس شود آنچه تصوّر کردند

من سفيرم که فرستاده مرا ثار الله
از ره جهل به من فخر و تکبّر کردند

گفته ي ما، همه احکام خدا بود و رسول
حرف حق را نشنيدند و تمسخر کردند

ميهمان را که به زنجير گران مي‌بندد؟
شاميان خوب پذيرايي در خور کردند

چون که غربت زده و خاک نشينم ديدند
با زر و زيور شان، ناز و تفاخر کردند

پيش چشم من غارت زده، همسالانم
زينت گوش خود آويزه اي از در کردند

آستين کرده ام از شرم، حجاب رويم
پيش آنان که به سر، معجر و چادر کردند

دست در دست پدر، گشته تماشاگر من
چشمم از غصه پر از اشک تحسّر کردند

لحظه اي داغ عزيزان، نرود از يادم
خوب، از غصه، دل کوچک من پر کردند

همه آسوده بخفتند به کاشانه خويش
بستر از خاکم و بالين من آجر کردند

اي خوش آنان که (حسان) يار عدالت گشتند
يا به اهل ستم اظهار تنفّر کردند

حبيب چايچيان

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]