بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار جمعى از مدّاحان اهلبيت به مناسبت سالروز ميلاد حضرت زهرا سلاماللَّهعليها
18/6/1380
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
اوّلاً به همه حضّار عزيز، اين عيد بسيار بزرگ و اين روز نورانى و اين خاطره فراموش نشدنى و بىنظير تاريخ بشرى را - كه ولادت حضرت صدّيقه طاهره سلاماللَّهعليها است - تبريك عرض مىكنم. انشاءاللَّه اين عيد بر شما مبارك باشد و همه شما منظور نظرِ بانوى دو عالم - اين برجستهترين چهره زن در تاريخ بشر و برترين بنده خدا - قرار گيريد و از شما قبول كنند. از دوستان عزيزى هم كه برنامه اجرا كردند - چه مدّاحان عزيز، چه شعراى عزيز - و همچنين از كسانى كه اين همخوانىِ بسيار خوب و خوشمضمون و خوشآهنگ را اجرا كردند، صميمانه تشكّر مىكنيم.
امروز مثل خيلى از دورانهاى ديگر تاريخ، ما - جريان ولايت و دوستداران ائمّه عليهمالسّلام - به تبيين احتياج داريم؛ گفتن، بيان كردن، روشن كردن و حقايق را در معرض بينايى و دانايى انسانها قرار دادن. اگر اهميتِ تبيين نبود، امام صادق عليهالسّلام شاعرى مثل «كُميْت» را آن گونه مورد عنايت قرار نمىداد؛ يا امام هشتم عليهالسّلام «دِعبل» را؛ يا امام چهارم عليهالسّلام «فرزدق» را. شعراى معروفى كه شما اسمهايشان را شنيدهايد - مثل فرزدق، كُميْت و ديگران - اينها سلمان زمان خودشان نبودند؛ اينها در مقايسه با اصحاب عالىمقام ائمّه، خيلى متوسّط بودند. نه معرفتشان به قدر معرفت «زراره» و «محمدبنمسلم» و امثال اينها بود؛ نه فعّاليتشان در محيط اهل بيت زياد بود. اما شما مىبينيد امام از اينها تجليلى مىكند كه از خيلى از اصحاب بزرگوار خودش نمىكند؛ چرا؟ بهخاطر تبيين. چون اينها در يك جا حرفى زدند و نكتهاى را روشن كردند كه مثل خورشيدى بر ذهنها و دلها تابيده و حقيقتى را براى مردم روشن كرده است.
اينكه فرمودند: «من قال فينا شعراً و بكى أو أبكى وجب له الجنّة»(1) - كسى شعرى درباره ما بگويد و چشمى را بگرياند، بهشت بر او واجب مىشود - معنايش چيست؟ معنايش اين است كه بهشت را ارزان كردهاند؟ بهشتى كه اين همه بايد عبادت كرد تا به آن رسيد، آيا آن را اينطور دم دستى كردهاند؟ يا نه؛ آن كار، آن شعر گفتن و تسخير دل با آن شعر و انتقال يك مطلب در آن روز، آنقدر مهم بوده كه به خاطر آن اهميت، جا داشته است كه در مقابل يك بيت شعرى كه اينگونه تأثير مىگذارد، بهشت را به او وعده دهند. هر وقت شعر شما اين اثر را داشته باشد، بدون بروبرگرد، همان وعده بهشت در مقابلش وجود دارد. اين يك محاسبهى كاملاً منطقى و روشن است.
در زمان ما كه شما مىخواهيد شعر بگوييد يا شعر بخوانيد و مايليد در مقابلش اجر و منزلت «دِعبل» و «فرزدق» را هم داشته باشيد، راهش چيست؟ راهش اين است كه همان خلأيى را كه آن روز «دِعبل» يا «فرزدق» يا «كُميْت» يا بقيه شعراى اهل بيت با شعر خود پُر مىكردند، پُر كنيد. اين مطلبى است كه من هميشه به مدّاحان و شعراى عزيز مذهبى تذكّر دادهام.
شما مدّاحان عزيزى كه اينجا هستيد - جمعى از جماعت حاضر، يا مدّاحيد يا شوق مدّاحى داريد؛ احتمالاً بعضى از جوانها در آينده مدّاحان بسيار خوبى هم بشوند - بدانيد كه مدّاحى و ستايشگرىِ ائمّه عليهمالسّلام در حقيقت ستايشگرى نيكى و معنويت و جهاد است؛ ستايشگرى خورشيد امامت و ولايت است؛ خورشيد حقيقتى كه سعى شد آن را بپوشانند؛ اما همين زبانهاى گويا نگذاشتند. نه فقط مدّاحان و شعرا نگذاشتند، بلكه همه كسانى كه در راه معرفت دينى كار كردهاند و همه دلهاى فروزنده از محبّت اهل بيت عليهمالسّلام در اين سيزده، چهارده قرن، نگذاشتند اين خورشيد پوشيده بماند. روزبهروز ابرها را از مقابل آن خورشيد، بيشتر كنار زدند تا امروز به اينجا رسيدهايم. اين كار بايد ادامه پيدا كند و حقايق اهل بيت عليهمالسّلام روشن شود.
مدّاحىِ رايج در بين ما، يك حرفه دو جانبه است؛ فقط آوازهخوانى و شعرخوانى نيست؛ تركيب هنرمندانهاى از اين دو مقوله است. البته من نمىدانم اين شيوه از چه زمانى باب شده؛ از زمان صفويّه است، از قبل از اوست، از بعد از اوست. بههرحال امروز در جامعه ما رواج دارد. صداى خوش، آهنگ مناسب و شعر، سه ركن كار است. خودِ اين شعر هم دو بخش دارد: يك بخش لفظ، يك بخش مضمون. اگر چهار پايه اصلىِ مدّاحى - يعنى صداى خوش، آهنگ درست، لفظ خوب و مضمون حقيقى متناسب با نياز - كامل باشد، بهترين وسيله تبيين است و تأثيرش از منبر و درس فقهىاى كه ما مىگوييم بيشتر است. صوت و آهنگ به وسيله خود آقايان مدّاحان تأمين مىشود؛ اما لفظ و معنا بايد به وسيلهى شاعر تأمين شود. بعضى از الفاظ، زيبا و پُرطمطراقند؛ اما حاصلى ندارند و چيزى از آنها دست مستمع را نمىگيرد. بعضى از معانى،خوب و بلندند؛ اما با الفاظ رسايى بيان نمىشوند. اينها همه مىشود عيب. كسى كه مدّاحى مىكند، بايد خودش را در روى منبر ببيند و مستمعان را كسانى مشاهده كند كه مىخواهند از او چيزى بياموزند. با اين نيّت و انگيزه پشت تريبون يا منبر مدّاحى قرار گيرد.
صداى بعضى از آقايانِ مدّاحان خوب است، ولى با خواندن آنها انسان چيزى ياد نمىگيرد؛ اما بعضى نه؛ وقتى شعر مىخوانند، معرفتى را به ما مىآموزند. آنچه كه مىآموزيم، بهترينش آن چيزى است كه ما به آن نياز داريم. گاهى كلمات مدحآميزى از ائمّه عليهمالسّلام پشت سر هم مىآوريم كه نه درست مستمع به عمق اين كلمات مىرسد، نه با فهميدن آن كلمات چيزى بر معرفت او اضافه مىشود. اينها ارزش چندانى ندارد. اما گاهى مدّاحى كه شعر مىخواند، درس فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها، درس اميرالمؤمنين و درس امام حسين عليهماالسّلام را به ما منتقل مىكند؛ در نتيجه راه ما روشن مىشود. اين بسيار ارزش دارد. ما بايد بدانيم كه اگر فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها امروز در بين ما ظاهر مىشدند و يك ساعت، دو ساعت و يا يك روز در بين مردم مىآمدند، ما را به چه چيزى امر مىكردند؟ انگشت اشاره به كدام راه از راههايى كه در مقابل ما گشوده است، دراز مىكردند و به ما مىگفتند كه از اين راه برويد؟ ما بايد آن را دنبال كنيم و در تبيين و تعليم و معرفتى كه مىخواهيم به مستمع بدهيم، آن را ملاحظه كنيم و نياز زمان را پُر كنيم.
نكته ديگرى كه بعضى از آقايان بحق اشاره كردند، اين است كه از برخى تعبيرات درباره ائمّه عليهمالسّلام نبايد استفاده كرد؛ اينها سبك است. براى فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها - آن موجود قدسىِ والا، آن انسان برتر و آن معلّم بشر - از آن تعبيرى كه هر شاعرى - چه شاعر درست و حسابىگوى و چه شاعر هرزهگوى - براى محبوب و معشوق خودش ذكر مىكند، نبايد استفاده كرد؛ بايد از تعبيرات متناسبى استفاده كرد. اعتقاد من اين است كه اگر شعراى عزيز ما - همچنان كه امروز خوشبختانه، هم در سرود دستجمعى و هم در بعضى از شعرهايى كه قبلاً آقايان خواندند، همين معنا انصافاً تأمين شده است - لفظ و معنا را براى بيان معرفتى كه امروز جامعه ما نياز دارد تا از مكتب فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها تعليم بگيرد، به كار گيرند و آن را مدّاح با صداى خوش و آهنگ مناسبِ با اين كار عرضه كند، يكى از بهترين انواع تبليغ و ترويج صورت گرفته است؛ يعنى همان «دعبل» و «فرزدق» و «كُميْتِ» تاريخ در اينجا ظهور و تجلّى پيدا كرده است. ارزش، همان ارزش خواهد بود و مىتواند اجرهاى بزرگ الهى را به دنبال خود داشته باشد.
امروز خوشبختانه اقبال مردم به اين حرفه و هنرِ چند پهلو و چندجانبه زياد است. جوانان در تهران و شهرستانها به جلسات مدّاحى علاقه و توجّه دارند. اين، مسؤوليت شما آقايان مدّاح را مضاعف مىكند. مبادا پانصد نفر، هزار نفر، گاهى ده هزار نفر در جلسهاى جمع شوند و يك ساعت براى آنها نغمهسرايى شود؛ اما چيزى به آنها داده نشود. شما در اين يك ساعت مىتوانيد نكات زيادى را با شعر خوب منتقل كنيد. البته شعر خوب - همانطور كه گفتيم - تنها شعرى نيست كه معانىِ خوبى دارد؛ بلكه بايد شعر هنرمندانه باشد و الفاظ خوب و كلمات مناسب هم در آن به كار رفته باشد.
اميدواريم كه انشاءاللَّه خداى متعال همه شما را مشمول لطف و رحمت خودش قرار دهد و منظور نظر حضرت زهرا سلاماللَّهعليها و مشمول توجهات حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه باشيد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته