حسن المجتبی شهادت زمینه پاره های جگرم روحسین فتحی

با چه سوزی میگه زیر لب مولا
لا یومَ کیومکْ ابی عبدالله
کاش نشنوه اینو زینب کبری
لا یومَ کیومکْ ابی عبدالله

پاره های جگرم رو توی تشت - می بینی
سر پاک تو رو توو تشت طلا - می بینم
منو کنج حجره ای توو بسترم - می بینی
تو رو زیر دست و پای اشقیا - می بینم

می بینم تو رو که میکُشن توو گودال / حسین
می بینم خواهرمو که میره از حال / حسین
پیکر تو زیر نعلا میشه پامال / حسین ۲

لایومَ کَیَومِک ابی عبدالله ۴

 

توو شهر خودم غربتو حس کردم
دلگیرم و غصه دار و پر دردم
کشته منو ماجرای اون کوچه
من روم نمیشد به خونه برگردم

داغ روضه های اون کوچه تنگ - پیرم کرد
که خدا بر سر هیچکسی نیاره ای کاش 
چی بگم من از جسارتای اون - بی غیرت
خوش به حالت که نبودی و ندیدی داداش

ندیدی رو سرمون میزنه فریاد / حسین
ندیدی مادرمون چجوری افتاد / حسین
مگه میره تا ابد غربتش از یاد / حسین ۲

با اینکه می میرم از غمش اما
لایومَ کَیَومِک ابی عبدالله ۳
 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]