با چه سوزی میگه زیر لب مولا
لا یومَ کیومکْ ابی عبدالله
کاش نشنوه اینو زینب کبری
لا یومَ کیومکْ ابی عبدالله
پاره های جگرم رو توی تشت - می بینی
سر پاک تو رو توو تشت طلا - می بینم
منو کنج حجره ای توو بسترم - می بینی
تو رو زیر دست و پای اشقیا - می بینم
می بینم تو رو که میکُشن توو گودال / حسین
می بینم خواهرمو که میره از حال / حسین
پیکر تو زیر نعلا میشه پامال / حسین ۲
لایومَ کَیَومِک ابی عبدالله ۴
توو شهر خودم غربتو حس کردم
دلگیرم و غصه دار و پر دردم
کشته منو ماجرای اون کوچه
من روم نمیشد به خونه برگردم
داغ روضه های اون کوچه تنگ - پیرم کرد
که خدا بر سر هیچکسی نیاره ای کاش
چی بگم من از جسارتای اون - بی غیرت
خوش به حالت که نبودی و ندیدی داداش
ندیدی رو سرمون میزنه فریاد / حسین
ندیدی مادرمون چجوری افتاد / حسین
مگه میره تا ابد غربتش از یاد / حسین ۲
با اینکه می میرم از غمش اما
لایومَ کَیَومِک ابی عبدالله ۳






