حسین الشهید گودال قتلگاه بدون نغمه دامنِ هر کوفیِ نامرداحسان نرگسی

دامنِ هر کوفیِ نامرد، ده ها سنگ بود
بر سرِ پیراهنِ صد پاره اش هم جنگ بود
 
ذره ای پیراهنش جای رفو کردن نداشت 
آن تن پامال دیگر پشت و رو کردن نداشت 
اسب خود را شمر پیش چشم آقا آب داد
با نوک نیزه تن آقای ما را تاب داد
 
کوفیان بعد از علمدارش زبان وا کرده‌اند 
زخم های سینه اش دیگر  دهان وا کرده‌اند
آنقَدَر زد ... آنقَدر زد ... از نفس افتاد شمر
تشنه بود آقا  ولی نیزه به خوردش داد شمر
 
نیزه هاشان را به روی قلب آقا کاشتند
فرصت کافی برای مثله کردن داشتند
دید زينب، هستی اش افتاده تنها، بی پناه 
«یا بُنیّ» «یا بُنیّ» مادر آمد قتلگاه
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]