حجت المهدی ، حسین الشهید فراق و وصال ، ورود به کربلا بدون نغمه السلام ای سر مجروحرضا تاجیک

چارده قرن گذشت است که غفلت کردیم
وای بر ما که به دوری تو عادت کردیم 

ناظری بر همه احوالم و حاضر هستی 
چارده قرن گذشت است که غیبت کردیم

ما گرفتار شدیم و تو عنایت کردی 
عوضش تا دلمان خواست شکایت کردیم

گنه از جانب ما بود و تو اشکت آمد
چقدر پیش تو احساس حقارت کردیم

بگذر از ما که برای تو فقط دردسریم
بگذر از ما که به شأن تو جسارت کردیم

اشک ما مرهم زخم دل بی طاقت توست 
ما از این راه ز قلب تو عیادت کردیم 

هرچه هستیم عزادار حسینت هستیم 
سالیانی است که ما عرض ارادت کردیم 

سبب بخشش ما ذکر حسین است حسین 
بارها پای همین اسم قیامت کردیم 

کاروان آمد و دل از همه نوکرها برد 
دلمان رفت حرم؛ قصد زیارت کردیم
 
ناله های دل زینب دل ما را سوزاند 
با همین ناله ی او ذکر مصیبت کردیم

(السلام ای بدن بی سر گرما دیده 
السلام ای سر مجروح کلیسا دیده
 
با چه وضعی ته گودال کشاندند تو را
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده)
 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]