ای که هفت تا آسمون برای تو خون گریه کرده
دشت و هامون گریه کرده ۲
ای که از مصیبتت تموم عالم
شده محزون، گریه کرده ۲
نمونده بود برا تو دیگه جونی
محاسنت شد واسه ی چی خونی
نیزهها سمت تو هجوم آوردن
نذاشتن حتی اشهدو بخونی ۲
پاره پاره شد بدنت
بمیرم برای زخمای تنت
دعوا شد به پا سرِ پیراهنت ۲
ای لب تشنه شاه غریب
ثارالله یا شیب الخضیب ۳
خنجر کهنه توو دست شمر ملعون گریه کرده
یه بیابون گریه کرده ۲
ریگ و رمل و سنگ و خاک و نیزه و تیر
مثل بارون گریه کرده ۲
عجب بلایی به سرت آوردن
از توو تنت پیراهنت رو بُردن
از تشنگی لبای چون کویرت
شبیه چوب خشک بهم میخوردن ۲
کارِ این دنیا رو ببین
پیش چشمات میریخت آبو زمین
خدا نگذره از این شمر لعین ۲
ای لب تشنه شاه غریب
ثارالله یا شیب الخضیب ۳
ای که توی روضه ی تو چرخ گردون گریه کرده
رود و جیحون گریه کرده ۲
لیلی از غصه ی زینب و برا تو
حتی مجنون گریه کرده ۲
رو قلب خواهر تو رنگ غم زد
نظمِ تنت رو نیزه ای به هم زد
برای خواهر تو دست تقدیر
چه سرنوشت بَدی رو رقم زد ۲
بعد از تو ای شاه شهید
کار خواهر تو به کجا کشید؟!
دست بسته رفت به مجلس یزید ... ۲
ای لب تشنه شاه غریب
ثارالله یا شیب الخضیب ۳