حسین الشهید کاروان اسرا ، شام غریبان زمینه گمشده توو دشت و صحرابهمن عظیمی

گمشده توو دشت و صحرا - نواده ی بی بی زهرا
خواهرتو دریاب عباس - وای از غروب عاشورا

ادرکنی یا زهرا / یا ام ابیها
زینب مونده تنها / بین اجنبی ها

روی زمینه بدن بی سر تو
چیکار کنم بعد تو با دختر تو
به زور تازیانه و ضرب لگد
چه وحشیانه می‌بَرن خواهرتو

 

داغ غمت بی اندازه - مصیبتت جانگدازه
سواره ها دارن میان - سمت تو با نعل تازه 

از این غصه دیگه / قد من نشد راست
تشییع جنازه ت / زیر پای اسباست

شدم خجالت زده تا روز ممات 
سوختن میون خیمه چند تا بچه هات
اگه می‌ذاشتن به خدا جای کفن
چادر سوخته مو میاوردم برات

 

دیگه تا این دنیا دنیاست - گریه کُنِ روضه‌ت زهراست
من موندم و دریای غم - دور و برم غوغا برپاست 

رو دستام طنابه / بسته پامو زنجیر
عاقبت جُدام کرد / از تو دست تقدیر 

تو رفتی و هیشکی نموند دیگه برام
نمی‌ذارن به خواهر تو احترام 
خدانگهدارت باشه حسین من‌
با دل خون میرم سوی کوفه و شام
 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]