رقیه سادات شهادت زمینه تنگه دل من بابا جونمیلاد الیاسوند

اومدی و من خوشحالم
بهترین بابای عالم
معلومه که دلتنگ بودی
با سر اومدی دنبالم ۲

لبهامو میذارم بابا رو حنجر تو
حق میدم بهت که نشناسی دخترتو
موی سر من سوخت مثل موی سر تو

این رگهای / خونی آخه / می دونم علتی داره
توو خواب دیدم / که شمر پاشو / رو لب های تو می ذاره ۲

(بابا بابا بابا )۳ چرا سوختی؟ ...

 

از کجا بگم بابایی
دوست داری بگم از دردام
چه دردی از این بالاتر
که همسفر نامردام ۲

گریه مو در آورد خیلی خنده های زجر
می ترسم هنوزم بابا از صدای زجر
توو صحرا دویدم اون شب پا به پای زجر

این زجر بابا / توو خوابَم دست از سرم بر نمی داره
از ضرب دست سنگینش / بابا گوشم شده پاره

(بابا بابا بابا)۳ دوست دارم ...

 

تنگه دل من بابا جون
خیلی برای آغوشت
یادت میاد اون روزا که
میذاشتی منو رو دوشت ۲

می بینی خرابس حالا جای دخترت
عمه میگه هستم خیلی مثل مادرت
آخ بابا بمیرم واسه زخمای سرت

یه حرفیو / میگن که قلب کوچیکم رو سوزونده
میگن چند روز / جسمت روی / خاکای کربلا مونده ۲

(بابا بابا بابا)۳ بغل میخوام ...
 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]