اجتماعی - سیاسی - - -بدون نغمه شهید مالک رحمتی*کمیل باقری*- - -

آن ساعتی که نم نم باران گرفته بود
وقتی که قلب مردم ایران گرفته بود

در آن دقایقی که نشانی ز او نبود
"مالک" سراغ خانه‌ی جانان گرفته بود

در آن هوای سرد و مه آلود "ورزقان"
یارم قدح ز ساقی مستان گرفته بود

دلبسته بر مناصب دنیایی اش نبود
چون منصبی ز "شاه خراسان" گرفته بود

فهمید اینکه رمز شهادت‌ رهایی است
از این جهان گذشته و آسان گرفته بود

افتاده بود صورت تو روی خاک سرد ...
اما غریب طوس به دامان گرفته بود

در آخرین وداع تو ای کاش رو به روت
مادر برای حفظ تو قرآن گرفته بود

راحت بخواب؛ ای که دو چشمت غروب کرد
ای آنکه خواب را ز دو چشمان گرفته بود

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]