نشسته منتظرت بین خیمه گاه حسین
نگاه کن دل من را چنان نگاه حسین
مرا به خیمه ی سبزت شبی پناه بده
منی که آمده ام خسته در پناه حسین
گذشت هر سه شب قدر و هيچ اميدی نيست
مگر كه جا بدهى ام تو در سپاه حسين
دوباره با تو در این خیمه عهد می بندم
كه عاشقانه دهم جان خود به راه حسين
برای اینکه به این روضه دعوتت بکنم
نشسته روی لبم روضه های ماه حسین
بيا به كرببلا و دوباره روضه بخوان
بيا بگو كه چه بوده مگر گناه حسين
بيا كه گريه كنم جمله هاى ناحيه را
ببر مرا به زيارت، به قتلگاه حسين
بگو چگونه حسينت سرش بريده شده
بگو ز ناله ى زهرا ... بگو ز آه حسين