قدس شریف و مقاومت ، اجتماعی - سیاسی - - -بدون نغمه گوشهٔ لبنانمرضیه عاطفی

کجا پیدا کنم یک همنشینِ با سعادت را؟!
رفیقی که بداند خط به خط رسمِ رفاقت را

بگوید از دلیل خلقت و "قالوا بلی" گاهی
برایم آن به آن معنی کُند اصلِ عبادت را

از اینکه هست شیطان نابکار و حس کُنم باید
به رویِ دوش خود سنگینیِ بارِ امانت را

دعاگویم شود هر نیمه شب بینِ مناجاتِش
دعاگویش شوم تا که بگیرد زود حاجت، را

وجودم را به نور معرفت روشن کُند هر روز
بگیرد از دلم رنگ و ریا را و حسادت را

بگیرد دستهایم را زمانی که زمین خوردم
مرامش حیدری باشد؛ بیاموزم محبت را

تمام روزهایِ هفته بر جانم بیَندازد
غمِ "أینَ الإمام المُنتقِم" را، دردِ غیبت را

بگوید از جنم، از عزّت، از اسلامِ بی ذلّت
بخوانَد با شجاعت آیه هایِ استقامت را

رفاقت را به زیبایی شهیدان یادمان دادند
به هم دادند بسکه صادقانه دستِ بیعت را

مثالِ عینی اش در خاک خفته، گوشهٔ لبنان
همانجایی که ثابت کرده بر عالم رشادت را

دو مردم‌دار و مردِ مردِ میدان رشادت‌ ها
که دشمن داشت از هر دو هراسِ بینهایت را

در این دنیای مانندِ قفس حسرت به دل بودند
پذیرفتند اگر با هم پرِ پرواز و دعوت را

به #سیدهاشم و #سیدحسن بد میخورم غبطه
رفاقت را بلد بودند؛ دانستند قیمت را

اگر نیت خدایی باشد و سنگر یکی باشد
رفاقت با خودش می آوَرد رزقِ #شهادت را

خوشا آنانکه آخر در مسیرِ حق و بیداری
زدند امضا شبی با خونشان عقدِ اخوّت را

تقاضا دارم این را که شب جمعه برای من
بگیرند از شهیدِ کربلا قولِ شفاعت را

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]