موسی الکاظم شهادت زمینه میون زندونمهدی ستارزاده

میون زندون آی مردم - من گرفتارم ۲
اسیر دستای قومِ - مردم آزارم ۲
دلم شکسته
دلم برای دوری از دخترم شکسته
کنج قفس تموم بال و پرم شکسته
دلم شکسته
دلم حزینه
آخر نشد یه روز خوش، این چشام ببینه
واسه یه بار رضا بیاد کاشکی از مدینه
دلم حزینه
تا کی؟ / از این سیاه‌چال به اون سیاه‌چال
خسته شدم ای خدا
تا کی؟ / بشکنم و حرمتم شه پامال
خسته شدم ای خدا ۲
[ خلصنی یا رب ] ۴

 

رو هر جای این تن ردی - از کبودیه ۲
چی بگم از زندانبانی - که یهودیه ۲
چه بی حیا زد
وقت رکوع و سجده و لحظه دعا زد
منو شبیه مادرم آخ چه بی هوا زد
چه بی حیا زد
توو خنده ها گفت
غرور من شکسته شد بس که ناسزا گفت
چه جور بگم به مادرم بی حیا چیا گفت؟
توو خنده ها گفت
مثل / مادر به سینه‌م نرفته مسمار
امون از این روزگار
اما / منم شدم دیگه دست به دیوار
امون از این روزگار ۲
[ خلصنی یا رب ] ۴

 

این دم آخر با اینکه - ناخوش احوالم ۲
بین سیاه‌چالم اما - یاد گودالم ۲
غوغا به پا بود
چکمه‌ی شمرِ پست روی عرش کبریا بود
جد غریب ما چشاش سوی خیمه ها بود
غوغا به پا بود
چه ها نکردن!
از خواهرش نه ... حتی شرم از خدا نکردن
به راحتی پیکرشو که رها نکردن
چه ها نکردن!
گرچه / بوده توو غربت تشییع جنازم
صد آه و واویلتا
اما / دلخون تشییع با نعل تازم
صد آه و واویلتا ۲
[ خلصنی یا رب ] ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]