زینب کبری شهادت بدون نغمه ز ما رَاَیتِ اوایمان کریمی

زمین به نام زینب و زمان به نام زینب است
تمام آنچه فاطمه‌ست، در تمام زینب است

کتاب واژه‌های ناب و وسعت معانی‌اش
خطی ز مدح زینب است و احترام زینب است

کبوترانِ دور گنبدش مقرّبانِ عرش
وَ جبرئیل هم پرنده‌ای به بام زینب است

زنی که قله‌ی حیاست، تیغ او زبان او
خود علی‌ست باطناً که در کلام زینب است

ز ما رَاَیتِ او به زُلزِلَت رسید کاخ ظلم
غروب کربلا، طلیعه‌ی قیام زینب است

غروب روز خون، قیام را به او سپرده‌اند
صدای حنجر بریده در دوام زینب است

بجز حسین، فعل او نگشته صرف هیچ‌کس
حسین ابتدا و حسن اختتام زینب‌ است

رسید و زائر ضریح چشمه‌های زخم شد
چه بهت و حیرتی که در پسِ سلام زینب است

اگر چه نیزه‌‌ حمل کرده راس عشق را ولی
بدان که بوسه از رگش فقط به کام زینب‌ است

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]